ماهنامه سیاحت غرب
پیاپی 156 (زمستان 1396)

بر اساس برآوردها، در حال حاضر، مسلمانان جهان بیشترین رشد را در میان سایر گروه‌های دینی دارند و حدود 25 درصد جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. این رشد، دلایل مختلفی از جمله مهاجرت، میزان بالای فرزندآوری و سن جوان مسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان دارد. حدود بیست درصد مسلمانان در منطقه شمال آفریقا- خاورمیانه و بقیه در سایر کشورهای مسلمان‌نشین، اروپا و امریکای شمالی زندگی می‌کنند. اکثر کشورهای مسلمان جهان، اهل سنت هستند و تعداد شیعیان نسبت به اهل سنت در اقلیت است. پیروان این دو مذهب اسلامی در برخی از اصول، مشترک و در برخی دیگر، اختلاف نظر دارند. هم اکنون مسلمانان 1/1 درصد جمعیت امریکا را تشکیل می‌دهند که طبق پیش بینیها در سال 2050 به 1/2 افزایش خواهد یافت. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد مردم اروپا و امریکای شمالی دیدگاه‌های مختلفی درباره مسلمانان، حمایت آنان از گروه‌های افراط گرا مانند داعش و خشونت در اسلام دارند که عوامل مختلفی از قبیل احزاب سیاسی، دیدگاه عقیدتی شرکت کنندگان و اقدامات خشونت‌آمیز این گروه‌ها بر آن تاثیرگذار است. مسلمانان و غربی‌ها ویژگی‌های متفاوتی به یکدیگر نسبت می‌دهند که به عوامل مختلفی بستگی دارد.

از دیدگاه نویسنده، سال 2017 سالی‌ست که به شکل‌های مختلف به نام فمینیسم نامگذاری شده است؛ اما در واقع نه فمینیسمی که تمامی طیف دغدغه‌های زنان اعم از فقیر و ثروتمند را دربربگیرد. بلکه این نوع فمینیسم، مختص به زنان طبقه مرفهی‌ست که بیشترین مشکل‌شان بحث بر سر تجارب تجاوز جنسی آن هاست. جنبشی که با نام هشتک من هم در سراسر فضای مجازی جای خود را باز کرده تا زنان، فریاد خود را به گوش جهانیان برسانند. اما دغدغه نویسنده اینجاست که کاش فمینسیم در کنار پرداختن به این جوانب منفی، وجوه مثبت زنان را نیز پررنگ کند.

مشکلات یمن از زمان شروع قیام‌های موسوم به بهار عربی آغاز شد. با این حال و طی سال‌های بعد، غرب و ایتلاف سعودی، نقش زیادی در رنج‌های مردم یمن ایفا کردند. این جنگ، فرسایشی است و حوثی‌ها نیز به خاطر برخورداری از پایگاه قوی مردمی، شکست‌ناپذیرند. پس باید سعودی‌ها از مقابله [رژیم اشغال‌گر] اسراییل با حزب‌الله درس بگیرند. باید حوثی‌ها را از طریق یک مصالحه معقول و قابل‌اجرا در هم شکست، تا هم شاهزاده عجول سعودی از مخمصه جنگ یمن خارج شود و هم حوثی‌ها بهانه‌ای برای جنگ نداشته و وادار شوند پاسخگوی ناکامی‌های خود در قبال مردم یمن باشند. با این کار، نفوذ ایران در منطقه نیز مهار شده و کاهش می‌یابد3

نویسنده در این مقاله با اذعان صریح به توان موشکی و نظامی ایران و کشورهایی که امریکا آنها را دشمن می‌پندارد، اثبات می‌کند امریکا نه تنها نمی‌تواند مانع از پیشرفت کشورها شود، بلکه باید بپذیرد کشوری همچون یمن به این سطح از دانش نظامی دست یافته است که بدون نیاز به کمک‌های خارجی بتواند با تغییر در طراحی موشک، آنها را کاربردی و بهینه‌سازی کند. به عبارت دیگر، نویسنده اقرار می‌کند موشک‌های شلیک شده از سوی یمن به عربستان سعودی، محصول فناوری و تلاش حوثی‌ها در تغییر طراحی موشک‌هایی است که از پیش در اختیار داشته است.

نفوذ داعش به قلب اروپا و موفقیت آن در اجرای برنامه‌های تروریستی خود، انتقادات فراوانی را متوجه دولت‌های غربی ساخته است. بخش اعظم این انتقادات نه به ضعف دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی، بلکه به نقش دولت‌های بزرگ غربی از جمله بریتانیا در شکل‌گیری داعش مربوط می‌شود. در این نوشتار، هدف اصلی نویسنده تبیین اقدامات مستقیم و غیرمستقیم بریتانیا در ایجاد و تقویت داعش است. وی معتقد است که هدف اصلی و دیرین بریتانیا، تغییر رژیم سوریه و ایجاد حکومتی دست‌نشانده و حامی رژیم اشغالگر قدس است و نتیجه می‌گیرد مادامی که غربی‌ها به حمایت خود از داعش ادامه داده و به مبارزه واقعی با آن تن ندهند، دود این قبیل اقدامات به چشم خودشان خواهد رفت.

رسانه‌های اجتماعی علاوه بر روشنگری، سم‌پاشی نیز کرده‌اند. صرف استفاده از رسانه‌های اجتماعی، شکاف، را نه ایجاد و نه حتی تشدید می‌کند. اما آنها کاربران را با سیر و سیاحت و کلیک کردن‌ها و به اشتراک‌گذاردن‌های متعدد، مشغول نگاه می‌دارند. فیس‌بوک به‌جای انتقال عقلانیت، با نشر مزخرفات ناخواسته، تعصب‌ها را تشدید می‌کند. به واسطه سوء‌استفاده از رسانه‌های اجتماعی و سوء‌عملکرد آنها، افراد در باتلاق کم‌اهمیتی، افتضاح و تعدی، غرق شده و بینش خود نسبت به مسایل مهم جامعه را از دست می‌دهند. هنگامی که فیس‌بوک آیتم‌ها را در قالب پیمان‌کاری، واگذار می‌کند، شواهد حاکی از رفتار را درهم و برهم می‌کند. پس شرکت‌های رسانه‌ای‌‌اجتماعی باید با شفاف‌سازی، سایت‌های خود روشن کنند که مطالب، از کجا دریافت می‌شوند. جامعه اگر اراده کند می‌تواند رسانه‌های اجتماعی را مهار کرده و جانی تازه به آنها ببخشد.

مجموعه فعالیت‌هایی که در امریکا علیه اسلام و مسلمانان انجام می‌گیرد، تحت مدیریت یک شبکه گسترده با تقسیم کار منظم و در حوزه‌های مختلف تحقق می‌یابد. یکی از قطعات این پازل اسلام هراسی، نویسندگان و سخنرانانی هستند که به تولید فکر و جعل اطلاعات نادرست در مورد اسلام و مسلمانان می‌پردازند. در این مقاله، به معرفی پنج شخصیت اصلی تولیدکننده اندیشه و اطلاعات نادرست در زمینه اسلام هراسی در امریکا خواهیم پرداخت. پس از معرفی فرانک گافنی، دیوید یروشالمی، دنیل پایپز، رابرت اسپنسر و استیون امرسون، با حوزه فعالیت و سیاست‌های خصمانه هر یک از آنها نسبت به اسلام و مسلمانان در امریکا آشنا خواهیم شد.

سازمان‌های اجتماعات مردمی، یکی از حلقه‌های مهم شبکه اسلام هراسی در امریکا هستند که به تبلیغ علیه اسلام و مسلمانان در امریکا پرداخته و به دنبال ایجاد نفرت و محدودیت نسبت به مسلمانان می‌باشند. سازمان‌های اجتماعات مردمی، بنیادهای مردم‌نهادی هستند که به جای مدیریت از بالا، به صورت تودهای و مردمی شکل گرفته و یکی از بازوهای مهم ارتباط با طبقه عمومی مردم در جامعه امریکا هستند. در این مقاله، به بررسی نقش آنها در شبکه اسلام هراسی موجود در امریکا خواهیم پرداخت. علاوه بر آن، گروه‌های مسیحی محافظه‌کار و سنتی که به اصطلاح، به عنوان جریان‌های راست مذهبی شناخته می‌شوند نیز بخش دیگری از فعالیت‌های اسلام‌هراسانه در حوزه افکار عمومی و ارتباط با طبقه عمومی مردم را بر عهده دارند.

این مقاله بخشی از گزارش اسلام هراسی در امریکا است که توسط مرکز پیشرفت امریکا و با هدف برملاسازی فعالیت‌های شبکه گسترده اسلام هراسی در امریکا تهیه شده است. در حالی که مخالفان اسلام و فعالان شبکه اسلام هراسی در امریکا ادعا دارند که فرآیند ترس و بی رغبتی نسبت به اسلام یک روال طبیعی دارد، این مقاله بر اساس مستندات کاملا علمی و قانونی نشان می‌دهد که چگونه میلیاردها دلار به صورت سالانه جهت تغییر افکار عمومی و دیدگاه مسیولان امریکایی نسبت به اسلام و مسلمانان صرف می‌گردد. این مقاله پس از بیان هفت موسسه و بنیاد اصلی به عنوان تامین کنندگان مالی شبکه اسلام هراسی در امریکا، به شرح جزییات و گرایش‌های هر یک از این موسسات می‌پردازد.